فعالیتهای صلح آمیز هسته ای ایران که یکی از پرچالش ترین موضوعات دو دهه اخیر در روابط بین ایران و غرب محسوب می شود، روند پرافت و خیزی را تاکنون طی کرده است. غرب با محوریت آمریکا هر اقدامی که می توانست تاکنون انجام داد تا و جلو روند پیشرفت فعالیتهای هسته ای ایران را بگیرد. به بهانه "لزوم راستی آزمایی، اعتماد سازی و شفاف سازی" از همه نفوذشان در شورای حکام بین المللی آژانس انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل بهره جستند و در هر مرحله، بر دامنه و ابعاد فشارها و الزامات افزودند.
با وجود همه اقداماتی که در دوره اصلاحات برای کم کردن فعالیتهای هسته ای صورت گرفت و برخی از سایتهای هسته ای غیر فعال شدند اما چیزی جز تعلیق کامل فعالیتهای هسته ای ایران، غرب را راضی نمی کرد آنها نه تنها داشتن سانتریفیوژ را تحمل نمی کردند بلکه تعطیلی کلیه مراحل چرخه سوخت هسته ای حتی بستن معادن استخراج سنگ اورانیوم را طلب نمودند. از سال 84 و روی کار آمدن دولت نهم، گامهای اصولی و محکم برای احیای فعالیتهای هسته ای برداشته شد و سایتهای هسته ای یکی پس از دیگری فعال شدند. نتیجه این روند، دست یابی ایران به موفقیت غنی سازی 5/3% بود. غلامرضا آقازاده رئیس وقت سازمان انرژی اتمی ایران اعلام کرد: «ایران در 20 فروردین 85 با غنی سازی 5/3 درصدی اورانیوم در مقیاس تحقیقاتی مسیر را برای تکمیل یک مجموعه سه هزارتایی از دستگاه های سانتریفیوژ تا پایان امسال هموار کرد». (خبرگزاری مهر،1385/01/22)
غرب در برابر عزم راسخ ایران چاره ای جز تغییر رویه نداشت. "بسته پیشنهادی" همان هویجی بود که در کنار چماق فشار بکار گرفته شد.
«22خرداد 88 در حالی فرا رسید که ایران دستاوردهای هستهای خود را در چند حوزه تقویت کرده بود. تعداد سانتریفیوژهای فعال ایران به رقم 7 هزار عدد رسید. افزایش تعداد سانتریفیوژ از دیگر سو با تولید 2 نوع پیشرفته سانتریفیوژ همراه شد. این سانتریفیوژها نسبت به ماشینهای قبل سرعت غنیسازی بالاتری- تا 4 برابر- داشتند. از آن سو، ایالات متحده مذاکرات هستهای را از ژوئن 2008 تعلیق کرد تا در انتظار نتایج انتخابات ریاستجمهوری ایران باشد. روند عقبنشینیهای آمریکا در آستانه انتخابات با سرعت بیشتری دنبال شد. به گونهای که 20 خرداد 88 در حالی که تنها 2 روز به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در ایران مانده بود، باراک اوباما به رهبر معظم انقلاب نامه نوشت. سعید جلیلی، دبیر شورایعالی امنیت ملی کشورمان اسفندماه 89 در اجلاسیه جامعه مدرسین درباره این نامه گفت: تنها 2 روز مانده به انتخابات، اوباما نامهای به رهبر انقلاب مینویسد و به صراحت اعتراف میکند که بدون جمهوری اسلامی مسائل منطقه و بینالملل حل نخواهد شد. اتفاقات پس از انتخابات سال 1388 گرچه ارتباطی به فعالیتهای هسته ای نداشت ولیکن کشورهای غربی آشوبهای داخلی را بهانه افزایش فشار در برنامه هسته ای کشورمان کردند. حمایت ایالات متحده و تروئیکای اروپایی از عوامل فتنه که اوج آن با «الهامبخش دانستن موسوی» توسط اوباما علنی شد، نشان داد آمریکا و متحدانش در 1+5 فتنه را رهیافتی برای بازگشت به شرایط گذشته یافتهاند. سعید جلیلی، دبیر شورایعالی امنیت ملی ایران 3 ماه پس از وقوع فتنه یعنی در 18 شهریور 88 بسته پیشنهادی دوم ایران را به نمایندگان 1+5 در تهران تحویل داد. و سرانجام پس از 17 ماه تعلیق مذاکرات، در مهرماه 88، مذاکرات در ژنو برگزار شد. در این نشست قرار بر مذاکره پیرامون بسته پیشنهادی بود اما طرف غربی بجای بسته پیشنهادی، از ایران خواست تا موضوع مبادله سوخت 5/3 درصد-یعنی 1200 کیلوگرم اورانیوم 5/3 درصد را در مقابل 120 کیلوگرم صفحات سوخت 20 درصد برای مصارف رآکتور تهران را مورد بررسی قرار دهد. 18 روز بعد در نشست وین یک پیشنویس تهیه و تحویل ایران شد. ایران در پاسخ پیش نویس، طی نامهای اعلام کرد درباره مبادله شرایطی باید لحاظ شود: «اولا هرگونه مبادله باید همزمان انجام شود، ثانیا باید این مبادلات در خاک ایران انجام شده و ثالثا هرگونه مبادله باید تدریجی انجام شود. یعنی مبادلات در طول یک محدوده زمانی 15 ماهه انجام پذیرد.» پس از این نامه ناگهان موضع طرف مقابل تغییر کرد! و آنان با هرگونه تبادل همزمان مخالفت کردند. بسیاری از تحلیلگران دلیل این رفتار را اینگونه دانستند که آمریکا با سوءاستفاده از فتنه داخلی، ایران را یک کشور ضعیف میپندارد و به دنبال ایجاد فضاهایی است که ایران را محترمانه مجبور به «باجدهی» کند.16روز پس از اهانت بیسابقه فتنهگران به عزاداری سالار شهیدان حضرت اباعبداللهالحسین(ع)، ژنرال دیوید پترائوس، فرمانده- سابق- نیروهای آمریکایی در منطقه از احتمال حمله به تاسیسات هستهای ایران خبر داد. وی به CNN گفت: «حتما میتوان تاسیسات هستهای ایران را مورد هدف قرار داد. تاسیسات ایران در مقابل حملات بمبها آسیبپذیر هستند». قطعنامه 1929 با فشارهای فراوان آمریکا و اعطای امتیازهای فراوان به چین و روسیه در سالگرد فتنه 88 به تصویب رسید تا پیامی آشکار برای عوامل آشوب داخلی ایران داشته باشد. کیمآر هولمز، تحلیلگر ارشد نشریه واشنگتنتایمز حدود 2 ماه پیش از قطعنامه 1929 در سرمقاله این نشریه نوشت: «تحریم به تنهایی کافی نیست. ما باید دیپلماسی عمومی را به نقض حقوقبشر در ایران متمرکز کنیم. جمهوری اسلامی به دلیل وجود اپوزیسیون داخلی دچار نقاط ضعف شده و باید بر این نقطه فشار وارد کرد.» روزنامه آلمانی «ولت» نیز چند هفته قبل از تحریم 1929 نوشت: «توان گروههای اپوزیسیون ایران برای تغییر رفتار مقامات این کشور کافی نیست. به همین علت است که غرب باید همزمان تهدیدهای چندباره خود در اعمال تحریمهای سخت علیه ایران را در پیش بگیرد». آدام ارلی، سفیر آمریکا در بحرین قبل از مذاکرات اکتبر 2009 در ژنو افزود: «اگر مذاکرات ژنو موفقیتآمیز نباشد و در آن پیشرفتی حاصل نشود، آمریکا قصد دارد همزمان با تشدید تحریمها، اعمال فشار سیاسی علیه تهران را با حمایت «رسمی»، «علنی» و «گسترده» از موسوی و خاتمی وسعت بخشد چرا که هیچ فشاری به دولت ایران بدون تقویت جریانهای طرفدار غرب در ایران کارساز نیست». وی در بخش پایانی سخنانش میگوید: «همین حالا هم این موضوع پنهانی نیست که ما از موسوی و خاتمی حمایت میکنیم اما علنی شدن این حمایت همزمان با اعمال تحریمها میتواند این فایده را داشته باشد که مردم ایران به این نتیجه برسند که تنها راه رهایی از تحریمها گرایش به این افراد است. قطعنامه 1929 در واقع اقدام علنی آمریکا در حمایت از فتنه 88 بود». (رک: فتنه 88 وتغییرمحاسبات غرب درباره ایران هسته ای، سایت بولتن نیوز،20 فروردین 1391)